هوش مصنوعی: این متن شعری است که از حسرت و آرزوهای برآورده نشده سخن می‌گوید. عناصر طبیعی مانند نی، شکرستان، نرگس، و لاله به‌عنوان نمادهایی از حسرت و تمنا به کار رفته‌اند. شاعر از پیری و از دست دادن جوانی، آرزوهای بربادرفته و زیبایی‌های گذرا با لحنی حسرتبار یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از نمادهای پیچیده و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۶۰

نی همین در نی از آن لب ناله حسرت می خورد
شکرستان ها از آن تبخاله حسرت می خورد

طرفه تسخیر است در پیری و ایام شباب
آرزو دارد جوان صد ساله حسرت می خورد

جام زر بی می اگر خوش بود پس نرگس چرا
سرنگونش کرده و از لاله حسرت می خورد؟

بسکه چشمش بر قفا افتادگان دارد نگاه
خال پشت چشم بر دنباله حسرت می خورد

همچو عنبر گرچه سودایم سعیدا خاک شد
برده ام بویی کز آن دلاله حسرت می خورد
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.