۱۷۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۷۰

تا چون نیم به لب، لب جانان نمی رسد
آوازه ای به گوش من از جان نمی رسد

باری است اوفتاده حمایل به گردنم
این دست تا به دامن خوبان نمی رسد

هم صحبتان پخته طلب کن که چون کباب
جز سوختن ز صحبت خامان نمی رسد

ما را چه احتیاج به دارالشفای دل
دردی است درد ما که به درمان نمی رسد

از دست کوتهی است سعیدا اشارتی
تا دامنی که چاک گریبان نمی رسد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.