۱۷۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۸۱

گر مطلب تو جنگ است صلح و صفا چه باشد
ور آشتی است در دل جور و جفا چه باشد

پست و بلند دوران در چشم ناقصان است
در عالمی که ماییم ارض و سما چه باشد

هر دلبری به نوعی دل می رباید از ما
بیگانگان چنینند تا آشنا چه باشد

آن را که در دل خود مهر حسین دارد
بیم هلاک گشتن از کربلا چه باشد

[غیریتی] بجز ما مابین ما و او نیست
گر ماسوا نباشیم پس ماسوا چه باشد

با چرخ بی مروت ما سرگران نباشیم
با دانهٔ محبت سنگ آسیا چه باشد

ای دل مدار کونین از عشق گشته موجود
در کارخانهٔ عشق کار شما چه باشد

هر کس به خواهش خود دارد حساب و فکری
تا در میان سعیدا امر خدا چه باشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.