۱۷۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۲۴

چشم او را نگذارید که هشیار شود
فتنه را مصلحت آن نیست که بیدار شود

یار گیرم که نمودار شود کو چشمی
که به یک مرتبه شایستهٔ دیدار شود

دل ما رنگ تعلق نپذیرد هرگز
که ز تمثال کی آیینه گرانبار شود؟

صدف حوصلهٔ ما نشود پر هرگز
گر همه دیدهٔ ما ابر گهربار شود

سبحه در دست سعیدا مدهید ای زهاد
که مبادا رود و رشتهٔ زنار شود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.