۱۵۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۵۶

سینهٔ ریش است قانون، بانگ نی معنی است بکر
شیشه مصراعی است موزون، جام می معنی است بکر

روی او خورشید و خود گردون بناگوش است صبح
قصهٔ عمر است زلفش خط وی معنی است بکر

در سراغ ناقهٔ لیلی به هر صحرا و دشت
گفت هر جا دید مجنون نقش پی معنی است بکر

هر که واقف گشته از اسرار او را در نظر
برگریزان خزان سرمای دی معنی است بکر

سر آن تنگ دهان مضمون آن موی میان
در تصرف دم مزن زنهار هی معنی است بکر

اهل دولت را اگر واقف شوند از اصل کار
نقل کاووس و حکایت های کی معنی است بکر

آنچه در عالم سعیدا می توان دیدن به چشم
گر بود خورشید و مه بالله کی معنی است بکر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.