هوش مصنوعی: این شعر از دردها و رنج‌های زندگی سخن می‌گوید و بیان می‌کند که چگونه برخی از این دردها باعث دوری و پرهیز از چیزهای دیگر می‌شوند. شاعر از بیدلی، تلخکامی، ریا، و ضعف ایمان می‌نالد و در نهایت به حکیمی اشاره می‌کند که پاسخ خسته‌دلان را می‌دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از واژه‌ها و مفاهیم ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا سنگین باشد.

شمارهٔ ۳۷۳

ز درد ما نه همین آشنا کند پرهیز
ز بیدلی اجل از درد ما کند پرهیز

ز تلخکامی ذاتیم بس عجب نبود
که از شکستهٔ عظمم هما کند پرهیز

به گاه جلوه چنان نازک است آن کف پا
که همچو چشم ز رنگ حنا کند پرهیز

غبار راه تو هر دیده را که داد جلا
دگر ز سرمه و از توتیا کند پرهیز

درون صومعه خود را هلال می سازد
ریاگری که ز نشو و نما کند پرهیز

از آن زمان که ز یاقوتی لبش خوردم
دل شکسته ام از مومیا کند پرهیز

کسی که خاک شود زر به دست همت او
به خاک افتد و از کیمیا کند پرهیز

حکیم خسته دلان غیر از این جواب نداد
که گفتمش که سعید از چها کند پرهیز

برای قوت ایمان و ضعف اسلامش
کباب داغ مکد از هوا کند پرهیز
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.