هوش مصنوعی: این شعر از سعدی بیانگر مفاهیم عشق، فناپذیری انسان و تأثیر عشق بر زندگی و مرگ است. شاعر از عشق به محبوب و سوختن در این راه سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که حتی در لحظه مرگ نیز عشق به محبوب حضور دارد. همچنین، انتقادی به رفتارهای ناپسند انسان‌ها مانند تقلید کورکورانه دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در شعر وجود دارد که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، اشاره به مرگ و مفاهیم فلسفی ممکن است برای سنین پایین‌تر سنگین و نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۴۱۶

بر کف آیینه نه دستی دگر بردار ایاغ
خوش نباشد بی می و محبوب رفتن سیر باغ

در محبت هر که گردد گرم سوزد جان ما
خویش را پروانه زد بر شمع ما را کرد داغ

وقت مردن ما به بوی زلف او جان داده ایم
زان سبب آشفته می گردد ز خاک ما دماغ

آدمی با این فراست قابلیت را سزاست
مردهٔ خود را به خاک انداخت از تعلیم زاغ

خواستم تا پخته سازم ای سعیدا کار را
سوختم از خامی خود من در این سودا دماغ
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.