هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به زیبایی‌های طبیعت، عشق، و دردهای روحی می‌پردازد. شاعر از بادهٔ گلگون و لعل سخن می‌گوید که نماد عشق و رنج است. همچنین، به پاکی دل و دیدهٔ غمناک اشاره می‌کند و بیان می‌دارد که فهم عمیق نیازمند تجربهٔ رنج است. در ادامه، از فراق و راه پرخطر عشق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیازمند بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی است. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و فراق ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۴۳۱

دانی چه بود بادهٔ گلگون ز رگ تاک
لعلی است که کردند برون از جگر خاک

جز پاک نیندیشد و جز پاک نبیند
در هر که بود دیدهٔ غمناک و دل پاک

صد شیوه به هر چشم زدن باز نماید
دلگیر نگردد کس از آن چشم غضبناک

بی خون جگر فهم سخن را نتوان کرد
هر چند که دلسوز بود شعلهٔ ادراک

آویخته صد حلقهٔ جان بر سر هر مو
دل در چه شمار است در آن حلقهٔ فتراک

صحرای فراق و ره آن کوی سعیدا
دشتی است بلا خیز و طریقی است خطرناک
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.