۱۷۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۴۹

تشبیه تا به رنگ تو کردند روی گل
هرگز نمی رود ز دلم گفتگوی گل

امداد رفتن از کف پایی نخواستم
هر چند خوار کرد مرا جستجوی گل

در سر خیال سنبل زلف تو داشتم
آشفته شد دماغ من امشب ز بوی گل

زنهار ای نسیم خبردار بگذری
بسیار نازک است در این فصل خوی گل

بلبل ز بس شکایت گل را بلند کرد
دیگر نماند در دل من آرزوی گل

ساقی بیا و دختر رز را به جلوه آر
بردار پرده از رخ و بشکن سبوی گل

از خون دل به سرو روان آب داده ایم
باشد ز اشک بلبل مسکین وضوی گل

قانع نشین دلا که به یک قطره شبنمی
هر صبح مهر و ماه کند شستشوی گل

بسیار بی حجاب به آن رو نظر مکن
نرگس ندیده تیز سعیدا به سوی گل
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.