هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساس تنهایی، انتظار و جدایی از خود و یار خود سخن می‌گوید. او با تصاویری مانند تشنگی، دریا، ابر و اشک، حالت درونی خود را بیان می‌کند و از دوری از خویشتن و انتظار کشیدن برای بازگشت به خود می‌گوید. همچنین، اشاره‌ای به عشق و دلبستگی به معشوق دارد که او را به‌عنوان بخشی از خود می‌بیند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن ممکن است برای سنین پایین‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند جدایی از خود و انتظار ممکن است برای نوجوانان کم‌سن‌وسال ناملموس باشد.

شمارهٔ ۴۶۹

به قطع هستی خود خوب دستیار خودم
همیشه میل کش چشم اعتبار خودم

اگرچه تشنه لبم دیده بحر استغناست
چو آب می روم عمر در کنار خودم

چنان ز خویش برون رفته ام که شد عمری
نشسته ام شب و روز و در انتظار خودم

ز بیم آه جگرسوز خویشتن دایم
چو ابر منتظر چشم اشکبار خودم

گرفته عقل به دست اختیار من زان ره
همیشه در پی بگسستن مهار خودم

از آن زمان که تو را عین خویشتن دیدم
دگر چو آهوی چشم بتان شکار خودم

ز فکر رفته سعیدا هوای سیر وطن
از آن زمان که غریب دیار یار خودم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.