هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر احساس انزوا، رنج و تجربههای سخت زندگی است. شاعر از دوری از اجتماع، تحمل دردها و مشقات زندگی، و جستجوی آرامش در میان طبیعت سخن میگوید. همچنین اشارهای به گذر زمان و تجربیات گذشته دارد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین برخی از مضامین مانند رنج و انزوا نیاز به بلوغ فکری برای درک بهتر دارند.
شمارهٔ ۵۰۵
عزلت گزیده ایم به عزت رسیده ایم
صحت شدیم تا که ز صحبت بریده ایم
غافل مشو ز چشم حوادث که در دمی
همچون نگه ز دیدهٔ بینا بریده ایم
هر موج خیز گریهٔ ما بحر خون بود
با نوح، این تلاطم طوفان ندیده ایم
آیینه جام باده و تخت است تخته پوست
ما قصهٔ سکندر و دارا شنیده ایم
در آرزوی خانهٔ آن خانمان خراب
هر کوچه ای که بود به عالم دویده ایم
بد می رسد به گوش، صدای گرفت و گیر
تا از میان خلق چو آهو رمیده ایم
جز خال دانه ای نبود آرزوی ما
در سبزه زار سنبل و ریحان چریده ایم
کردیم گریه گر دم آبی رسیده است
خون خورده ایم تا لب نانی گزیده ایم
خواهی ز طول عمر سعیدا خبر شوی
چون مغربی گذشته و صبحی دمیده ایم
صحت شدیم تا که ز صحبت بریده ایم
غافل مشو ز چشم حوادث که در دمی
همچون نگه ز دیدهٔ بینا بریده ایم
هر موج خیز گریهٔ ما بحر خون بود
با نوح، این تلاطم طوفان ندیده ایم
آیینه جام باده و تخت است تخته پوست
ما قصهٔ سکندر و دارا شنیده ایم
در آرزوی خانهٔ آن خانمان خراب
هر کوچه ای که بود به عالم دویده ایم
بد می رسد به گوش، صدای گرفت و گیر
تا از میان خلق چو آهو رمیده ایم
جز خال دانه ای نبود آرزوی ما
در سبزه زار سنبل و ریحان چریده ایم
کردیم گریه گر دم آبی رسیده است
خون خورده ایم تا لب نانی گزیده ایم
خواهی ز طول عمر سعیدا خبر شوی
چون مغربی گذشته و صبحی دمیده ایم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.