هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق و کمالات اوست. شاعر از راستی و پاکی معشوق سخن می‌گوید و تأثیر وجودی او را بر زندگی خود توصیف می‌کند. همچنین، از عشق و مستی ناشی از نگاه معشوق و تأثیر سخنانش بر احیای دل‌های مرده یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به‌کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.

شمارهٔ ۵۳۴

مگذر ز راستی و ببین بر کمال من
از خاک، قد خمیده برآید نهال من

خوش معنی است ذات تو کز پاکی وجود
هرگز نبسته صورت آن در خیال من

از کثرت ظهور چو خورشید در جهان
شد عمرها که می گذرد ماه و سال من

بیمار و خسته گویم و از خویشتن روم
آن دم که چشم مست تو پرسد ز حال من

تا می رسانمش به لب از خویش می روم
جام می است مرشد صاحب کمال من

دل های مرده را سخن من دهد حیات
آیینه را به جوش درآرد مثال من

یاد از جمال و ابروی او می دهد مرا
ماه تمام و قامت همچون هلال من

از هوش رفته دید سعیدا و گفت یار
نتوان به چشم عقل تو دیدن جمال من
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.