هوش مصنوعی: این متن شعری است که به بیان احساسات ناامیدی، عشق ناکام و سرنوشت محتوم می‌پردازد. در آن از عناصری مانند شمع، ماه، طبیب، سهراب، بلبل و پروانه استفاده شده است تا مفاهیمی مانند عشق، مرگ، ناامیدی و سرنوشت را به تصویر بکشد. شاعر از نافرمانی پسر از پدر و بی‌ثمر بودن تلاش‌ها در شرایط نامناسب نیز سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عاطفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مرگ و ناامیدی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین و نامناسب باشد.

از یک غزل

بی روی دوست، دوش شب ما سحر نداشت
سوز و گداز شمع و من و دل اثر نداشت

مهر بلند، چهره ز خاور نمینمود
ماه از حصار چرخ، سر باختر نداشت

آمد طبیب بر سر بیمار خویش، لیک
فرصت گذشته بود و مداوا ثمر نداشت

دانی که نوشداروی سهراب کی رسید
آنگه که او ز کالبدی بیشتر نداشت

دی، بلبلی گلی ز قفس دید و جانفشاند
بار دگر امید رهائی مگر نداشت

بال و پری نزد چو بدام اندر اوفتاد
این صید تیره روز مگر بال و پر نداشت

پروانه جز بشوق در آتش نمیگداخت
میدید شعله در سر و پروای سر نداشت

بشنو ز من، که ناخلف افتاد آن پسر
کز جهل و عجب، گوش به پند پدر نداشت

خرمن نکرده توده کسی موسم درو
در مزرعی که وقت عمل برزگر نداشت

من اشک خویش را چو گهر پرورانده‌ام
دریای دیده تا که نگوئی گهر نداشت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:ارزش گوهر
گوهر بعدی:اشک یتیم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.