۲۰۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱

ای آسیا، ای آسیا، سرگشته ای چون ما چرا؟
از ما مپوشان راز خود، با ما بیان کن ماجرا

در چرخ خود مستانه ای در دور خود فرزانه ای
از ما چه ها داری خبر؟ کز ما برقصی دایما

از کان جدا ماندی، زان در نفیری، ای رجا
با ما بگو، ای بوالوفا، از قصه های ما مضا

داری سلوکی بس عجب در حالت وجد و طرب
در یک نفس طی میکنی از مبتدا تا منتها

از آب دارد جان ما در قصه ها چون آسیا
ای عقل دوراندیش ما، آخر کجا رفتی؟بیا

گم شو ولیکن گم مکن اسرار در عشق لدن
هم تو نوی هم تو کهن هم کوه و هم بانگ و صدا

هم جان تویی،هم تو جهان، هم جوی و هم آب روان
هم آسیابانی بدان هم گندمی، هم آسیا

ای عشق،بس جان دوستی، هم دشمنی هم دوستی
در مغزی و در پوستی،فی الجمله با شاه و گدا

ای محرم اسرار تو، ای جعفر طیار تو
ای قاسم انوار تو، ای مس جان را کیمیا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر بعدی:شمارهٔ ۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.