۱۸۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲

ای دل و جان عاشقان خسته ی تیغ مرحبا
غلغله ی او در سمک کوکبه ی تو در سما

غیرت تو هزار را برده به عالم فنا
بر سر کوی عاشقی کشته به تیغ ابتلا

باده بنوش و دم مزن صید در حرم مزن
لاف ز بیش و کم مزن بر در بام کبریا

چون که به حضرتش روی،گر همه کهنه،گر نوی
بال و پرت فنا کند پرتو نور آن لقا

گر تو بهار و گلشنی در همه چشم روشنی
یاد حبیب جان دهد آینه ی تو را صفا

نعره ی «قل کفی » زدم جام می صفا زدم
چون که رسید از آن کرم جان و دلم به منتها

قاسم،اگر تو عاشقی چیست طریق صادقی؟
تیغ خورند بر قفا صبر کنند در بلا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.