۲۱۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۷

لب عالم منم،چه لب؟لب لب
منکر این سخن مباش، «فتب »

عقل و جانم ربود و حیران ساخت
این بود شاق عشق ونشائه حب

گر به جائی رسیده ای،ای دل
سخن از ماه گو، چه جای شهب؟

گر ترا آه آتشین باشد
در دمی حاصلست رفع حجب

ذات او در احاطه ای چون نیست
در گذر از نشان، مگو ز نصب

چون یقین شد که از یقین دوری
در طریق یقین درآ، «فاطلب »

قاسمی، وارهان به دولت عشق
یوسف جان ازین غیابه جب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.