۲۰۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۸

«اسمعوا منی، یا اولی الالباب »:
همه لبند و دوست لب لباب

همه در وقت آشکار و نهان
این حکایت کنند چنگ و رباب

هرچه بشنید در میان آرد
بهمان وصف عود در مضراب

جز تو کس نیست از ظهور و بطون
بهمین شد تمام فصل خطاب

ما بمحبوب راز می گوییم
«اغلق الباب، ایهاالبواب »

سخنی می رود ز شوق درون
این سخن را بذوق جان دریاب

سخن از روی و زلف او گویم
قصه روشن و شب مهتاب

هر زمانی ندا رسد از غیب:
دل مبندید در رباط خراب

قاسمی روی بر زمین دارد
رو ازین خسته فقیر متاب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.