هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی، به زیباییهای معشوق و عشق بیپایان شاعر به او میپردازد. شاعر از نور جمال معشوق، وصال او، و بیاعتنایی به دنیا و دشمنان سخن میگوید. عشق در این شعر بهعنوان نیرویی والا و فراتر از مادیات توصیف شده است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.
شمارهٔ ۶۳
بآفتاب جمالت، که نور دیده ماست
که آفتاب جمالت ز ذرها پیداست
میان باغ جهان از زلال وصل حبیب
نهال جان مرا صد هزار نشو و نماست
فراغتست دل از فکر جنت و دوزخ
مرا که جانب جانان هزار عشق و هواست
اگر جهان همه دشمن شوند و طعنه زنند
بهیچ رو نخورم غم که دوست جانب ماست
مزن تو سنک بجامم،که اوست در پس جام
بدان که منزل جانان سراچه دل ماست
چه جای جام و صراحی؟ که در طریقت عشق
کمینه جرعه رندان دیر ما دریاست
هزار تیغ جفا از تو بر جگر خوردم
مرا که هر سر مویی هزار حسن وفاست
بجان تو، که ز اغیار دل مبرا کن
بدو سپار دلت را که مالک دلهاست
بپیش قاسم بیدل قیامتست این عشق
بلا و مرگ و مصیبت فذلک منهاست
که آفتاب جمالت ز ذرها پیداست
میان باغ جهان از زلال وصل حبیب
نهال جان مرا صد هزار نشو و نماست
فراغتست دل از فکر جنت و دوزخ
مرا که جانب جانان هزار عشق و هواست
اگر جهان همه دشمن شوند و طعنه زنند
بهیچ رو نخورم غم که دوست جانب ماست
مزن تو سنک بجامم،که اوست در پس جام
بدان که منزل جانان سراچه دل ماست
چه جای جام و صراحی؟ که در طریقت عشق
کمینه جرعه رندان دیر ما دریاست
هزار تیغ جفا از تو بر جگر خوردم
مرا که هر سر مویی هزار حسن وفاست
بجان تو، که ز اغیار دل مبرا کن
بدو سپار دلت را که مالک دلهاست
بپیش قاسم بیدل قیامتست این عشق
بلا و مرگ و مصیبت فذلک منهاست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.