۱۵۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۶

یک سخن از قول اخوان الصفاست:
سر بکوب آنرا که سرش نیست راست

یک حدیث از قصه اسرار تو
عاشقی نشنید کز جان برنخاست

هرگز از عشق تو نشکیبد دلم
جان ما مس است و عشقست کیمیاست

گر تو گویی جان فدا کن بهر من
ای دل و جان، صد هزارت جان فداست

گفته ای: کان یار آمد از سفر
تا قیامت از دل و جان مرحباست

بر امید وصل، از بیم فراق
شب همه شب تا سحرگه ربناست

قاسم از روی و ریا بگذشته است
کار عاشق برتر از روی و ریاست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.