هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از قاسمی، به موضوعاتی مانند کرم و بخشش الهی، عشق و فنا در معشوق، و تفاوت بین زهد ظاهری و عشق حقیقی می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که حتی اگر توبه‌اش بشکند، کرم خداوند شامل حالش می‌شود و عشق به معشوق او را از هرگونه قید و بند رها می‌کند. همچنین، او به برتری عشق حقیقی بر زهد دنیوی اشاره کرده و تأکید می‌کند که کشته شدن در راه عشق، بخشیده شدن را به همراه دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از اصطلاحات خاص ادبیات عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند فنا در عشق و نقد زهد ظاهری نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۰۰

من اگر توبه شکستم کرمش موفورست
پیش دریای کرم توبه من محصورست

جرم بخشیدن و الطاف نمودن کرمست
چه توان گفت؟ که این واعظ ما مغرورست

یا از یار جدا نیست، چه شاید گفتن؟
زاهد شهر ازین قصه بغایت دورست

هرکه او بانگ «اناالحق » زدم یار شنید
شاه عالم شد و در هر دو جهان منصورست

گر بشمشیر غمت کشته شوم باکی نیست
هرکه شد کشته شمشیر غمت مغفورست

عالمی را همه آشفته و حیران بینم
همه در کار تو، گر مخلص، اگر مزدورست

قاسمی، سجده اخلاص کن اندر بر یار
هیچ شک نیست که طاعات چنین مبرورست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.