۱۸۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۱

امروز بهرحال به از دی و پریرست
عالم همه پر عنبر سارا و عبیرست

آفاق عبیر بیز شد، آخر چه ظهورست؟
یا نور تجلی که ز سلطان نصیرست

ار جمله ذرات جهان مخفی و پیداست
ار جمله صفت شاهد بی مثل و نظیرست

زنهار! دل از غیر نگه دار، که آن یار
در هر نفسی واقف اسرار ضمیرست

جان و دل آفاق بیک جلوه ببردی
خوش حالت صیدی که بدام تو اسیرست

ای طالب دیدار، برو دیده بدست آر
چون واقف اسرار شوی خیر کثیرست

قاسم، چو خطا رفت، بیا سجده سهو آر
کان لطف و کرم توبه ده و عذر پذیرست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.