هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از حافظ، به ستایش شراب و ساقی به عنوان نمادهایی از عشق الهی و بخشندگی می‌پردازد. شاعر از مستی و عشق سخن می‌گوید و بر این باور است که عشق الهی در همه ذرات جهان جاری است. همچنین، به نقد واعظان و افراد ظاهربین می‌پردازد و معتقد است که پندهای آنان سودی ندارد. در نهایت، شعر با اشاره به غمزه‌های معشوق و سلامتی دل پایان می‌یابد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و انتقادی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌هایی مانند شراب و مستی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۰۹

تو ساقی جان بخشی و عالم همه جامست
وز باده نوشین تو عالم همه جامست

از جام تو یک جرعه بما ده، که زمین را
گر زانکه نصیبست، هم از کأس کرامست

هرچند که ما عامی عشقیم درین راه
بر جمله ذرات جهان لطف تو عامست

واعظ، که برقصست پس پرده پندار
سودش نکند پند، که در بند عمامست

در دور رخش یک دل هشیار ندیدیم
آنکس که نه مستست درین دور، کدامست؟

در کشتن عشاق بشمشیر چه حاجت؟
یک غمزه از آن نرگس مخمور تمامست

گفتی که: سلامی بفرستیم بقاسم
از ذوق سلامت دل من دار سلامست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.