۱۵۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۶

آن ماه دل افروز، که محبوب جهانست
با تست، ولی در پس صد پرده نهانست

خواهم صفتی گویم از آن زلف معنبر
دل در خفقانست و زبان در ذوبانست

در کوچه مایار گرامی گذری کرد
جانها نگران، جامه دران نعره زنانست

هرگز بتجلی الهی نبرد پی
بیچاره دل آن که رهین حدثانست

آن خواجه ما هیچ ندانست، چه حاصل
گر شاه نشین آمد، اگر شاه نشانست؟

از جام وصال تو بهرکس که رسد می
چه جای فریدون؟ که سلیمان زمانست

قاسم بثنای تو غزل خوان و فصیحست
هرچند فصیحست ولی کل لسانست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.