هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از حافظ، با استفاده از تصاویر طبیعت و عناصری مانند گل، سرو، و شراب، به بیان مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی درباره‌ی انسان و رابطه‌اش با خدا می‌پردازد. شاعر از حالت‌های مختلف طبیعت به عنوان نمادهایی برای توصیف حالات روحانی و عرفانی استفاده می‌کند و در نهایت انسان را به عنوان آیینه‌ی خدا و سلطان عرفان معرفی می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌هایی مانند شراب و مستی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۲۶

صبا چه گفت بگوش چمن که خندانست؟
میان صحن گلستان خروش مستانست

چه حالتست سمن را که سرگران شده است؟
چه بود سرو سهی را که پای کوبانست؟

چه حالتست که نرگس پیاله می دارد؟
چه حکمتست که غنچه بشکل پیکانست؟

چه بود لاله سیراب را که سرمستست؟
بگو که زلف سمن از چه رو پریشانست؟

شراب حب ازل ریختند بر عالم
فروغ باده ز ذرات کون تابانست

بصورت دو جهان سر عشق ظاهر شد
کنون بر تبت انسان رسید، انسانست

چه باشد انسان؟ مجموعه اصول و فروع
چه باشد انسان؟ مقصود کان و ماکانست

چه باشد انسان؟ خم خانه می ازلست
چه باشد انسان؟ سلطان ملک عرفانست

چه باشد انسان؟ آیینه خدای نمای
چه باشد انسان؟ مرآة کفر و ایمانست

بیار، ساقی، از آن باده سبک روحان
که مرهم دل ریشست و راحت جانست

بگو بناصح: تا بیش ازین محال مگوی
که قاسمی بیهمه حال مست و حیرانست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.