هوش مصنوعی: این متن عرفانی و شاعرانه به زیبایی‌های عشق الهی و ارتباط عاشق و معشوق می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند صحرای گلستان، آیینه حسن، و محمل عشق، حالت‌های مختلف عاشق را توصیف می‌کند. او تأکید دارد که عشق حقیقی فراتر از ظواهر دنیوی است و تنها عاشقان راستین به حقیقت آن پی می‌برند. همچنین، متن به ناپایداری دنیا و ارزش معنویت اشاره دارد.
رده سنی: 15+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار خواهد بود. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد تا بتواند معنای واقعی شعر را درک کند.

شمارهٔ ۱۳۲

همه صحرا گلست و ارغوانست
بهرجایی از آن جانان نشانست

بهر آیینه حسن دوست پیداست
همیشه جان جاهل در گمانست

دل آهن بترسد از جدایی
جرسها در نفیر و در فغانست

جرس را این فغان و ناله از چیست؟
که در محمل ز جانان صد نشانست

درآ در صدر محمل، تا ببینی
که صدر محفلش سقف جنانست

اگر وهمت پشیمان سازد از عشق
ازو مشنو، که دزد کاروانست

تو از خود در حجابی، ورنه آن دوست
عیان، اندر عیان، اندر عیانست

بهرجا عاشقی بینی درین کوی
سبک روحست، اما سرگرانست

گر از کان آگهی، ورنه یقین دان
که هر شانی که می آید ز کانست

گدا و شاه و درویش و توانگر
کسی کوشد امین، اندر امانست

بغیر از عاشقی در دین قاسم
همه عالم فسونست و فسانست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.