هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی و عاشقانه از ظهور دوست (معشوق یا خدا) به عنوان خورشید زیبایی یاد میکند که جهان را روشن میسازد. شاعر عشق را ستایش میکند و از ریا و نفاق صوفیان و ملاهای بیعشق انتقاد میکند. او عشق را راه نجات میداند و از جور معشوق با آغوش باز استقبال میکند. در پایان، شاعر به نوشیدن شراب ناب و سجده در حضور دوست دعوت میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعارههایی مانند شراب ناب ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، انتقاد از صوفیان و ملاها نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۳۷
برآمد آفتاب طلعت دوست
که ذرات جهان را رو به آن روست
اگر نفست ازین جا رخنه جوید
ازو مشنو، که آن وارونه هندوست
غلام روی آن خورشید حسنم
که عالم لمعه ای زان روی نیکوست
چه خوش می نالد آن چنگ معربد!
که شور عاشقان از ناله اوست
اگر صوفی ندارد عشق، قاقاست
وگر ملا نباشد مست، قوقوست
بکوی عاشقی کمتر گذر کن
که هرجا فتنه ای بینی در آن کوست
تو هر جوری که خواهی کرد بر من
مرا جور تو بردن عادت و خوست
ز حسنت قصه ای در باغ گفتند
همیشه فاخته در بانگ کوکوست
بیا، قاسم، شراب ناب بستان
بنوش و سجده کن در حضرت دوست
که ذرات جهان را رو به آن روست
اگر نفست ازین جا رخنه جوید
ازو مشنو، که آن وارونه هندوست
غلام روی آن خورشید حسنم
که عالم لمعه ای زان روی نیکوست
چه خوش می نالد آن چنگ معربد!
که شور عاشقان از ناله اوست
اگر صوفی ندارد عشق، قاقاست
وگر ملا نباشد مست، قوقوست
بکوی عاشقی کمتر گذر کن
که هرجا فتنه ای بینی در آن کوست
تو هر جوری که خواهی کرد بر من
مرا جور تو بردن عادت و خوست
ز حسنت قصه ای در باغ گفتند
همیشه فاخته در بانگ کوکوست
بیا، قاسم، شراب ناب بستان
بنوش و سجده کن در حضرت دوست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.