هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که به بیان حقایق عرفانی، دوست داشتن و وصف جمال معشوق می‌پردازد. شاعر از حقیقت دوست و جمال او سخن می‌گوید و اشاره‌ای به رنج‌های عشق و فراق دارد. در پایان، شاعر با امیدواری از وصال دوست سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات نیاز به تفسیر و دانش ادبی دارند.

شمارهٔ ۱۴۴

نمی توان خبری دادن از حقیقت دوست
ولی ز روی حقیقت حقیقت همه اوست

بیا، که وصف جمال تو می رود، بشنو
بیا، که قصه صاحبدلان بوجه نکوست

با بروت نتوان کرد اشارتی، که مدام
ز ترک چشم تو ترسم، که مست و عربده جوست

کمینه جرعه رندان دیر ما دریاست
ز حد گذشت حکایت، چه جای جام و سبوست؟

جهان اگر همه لب گردد از کرامت وقت
نصیب جنس مقلد نباشد الا پوست

ز جور دشمن و طعن رقیب و سوز فراق
مرا که جامه بصد پاره شد چه جای رفوست؟

بوقت رفتن، قاسم، مگو دریغ و بگو
که: می رود بعلی رغم خصم، دوست بدوست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.