هوش مصنوعی: این متن عرفانی از مولانا جلال‌الدین بلخی است که بر وحدت وجود و یگانگی همه چیز در عشق الهی تأکید دارد. شاعر بیان می‌کند که در نگاه عاشق، تفاوت‌های ظاهری مانند خرقه و زنار، کعبه و خمار، یا خانه و بازار از بین می‌رود و همه چیز یکی است. او همچنین به تجربه‌های عرفانی مانند دیدار خدا و وحدت عشق و معشوق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در متن برای درک و تجربه نوجوانان و بزرگسالان مناسب است و ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۱۷۲

عاشق روی ترا خرقه و زنار یکیست
ساکن کوی ترا کعبه و خمار یکیست

هرکه دیدار خدا دید، مسلم دارد
که بتحقیق و یقین دیده و دیدار یکیست

همه جا، از همه رو، روی نماید لیکن
همه جا، از همه رو، آن بت عیار یکیست

تو بهر شش غلطی، خواجه، که در خلوت یار
عشق و عاشق، می و ساقی، دل و دلدار یکیست

مانعی نیست درین راه، دل خود باز آر
تا ببینی بیقین خانه و بازار یکیست

یا رب، آن چه حالیست؟ که منصور مدام
بر سر دار همی گفت که: دردار یکیست

قاسم از کثرت و ظلمت چو برون رفت تمام
گفت: «قد اقسم بالله » که انوار یکیست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.