۱۶۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷۲

عاشق روی ترا خرقه و زنار یکیست
ساکن کوی ترا کعبه و خمار یکیست

هرکه دیدار خدا دید، مسلم دارد
که بتحقیق و یقین دیده و دیدار یکیست

همه جا، از همه رو، روی نماید لیکن
همه جا، از همه رو، آن بت عیار یکیست

تو بهر شش غلطی، خواجه، که در خلوت یار
عشق و عاشق، می و ساقی، دل و دلدار یکیست

مانعی نیست درین راه، دل خود باز آر
تا ببینی بیقین خانه و بازار یکیست

یا رب، آن چه حالیست؟ که منصور مدام
بر سر دار همی گفت که: دردار یکیست

قاسم از کثرت و ظلمت چو برون رفت تمام
گفت: «قد اقسم بالله » که انوار یکیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.