هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و عرفانی از رابطه‌ی عمیق بین عاشق و معشوق سخن می‌گوید. شاعر از جدایی و پشیمانی، زیبایی معشوق، و اهمیت یاد دوست می‌گوید. همچنین، مفاهیمی مانند ایمان، کفر، و روحانیت در آن دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها ممکن است برای سنین پایین دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۷۵

بیا، بیا، که مرا با تو نسبت جا نیست
بیا، بیا، که مرا با تو راز پنهانیست

بحق آن نفسی کز تو زنده شد دل من
که هر دمی که زدم بی تو صید پشیمانیست

بدور حسن تو ایمان بکفر نزدیکست
ز کفر زلف تو یک موی تا مسلمانیست

بیاد دوست دلت گر نه مست و مسرورست
دلش مگوی، که دل نیست خیبر ثانیست

میان گلشن وصلش ز شام تا سحر
نفیر بانگ «اناالحق » صفیر سبحانیست

ز غایبان بگریز و بحاضران پیوند
که جان اهل سعادت بصفوت ارزانیست

عجب مدار که قاسم سخن ز صورت گفت
میان جلوه صورت جمال روحانیست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.