هوش مصنوعی:
این شعر از عشق و عرفان سخن میگوید، جایی که شاعر از جدایی از یار و بیخبری از خود مینالد و در جستجوی راهی به سوی معشوق است. او زاهد خشکاندیش را به کناری مینهد و خود را پروانهای میداند که به دور شمع عشق میگردد. در پایان، اشارهای به قاسم بدری میشود که راهی به سوی دوست یافته است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد.
شمارهٔ ۱۷۹
تا با خودم از خودم خبر نیست
چون با یارم ز من اثر نیست
چندانکه دویدم اندرین کوی
از کوچه یار ره بدر نیست
ای زاهد خشک، بگذر از من
چون با تو مرا سر سفر نیست
در کوچه زاهدان رسیدم
از شیوه عاشقی خبر نیست
پروانه شدم بعشق آن شمع
این قصه حدیث مختصر نیست
هر دل که نظر نگه ندارد
در راه تو صاحب نظر نیست
قاسم بدری رسید، کان در
از شیوه دوست ره بدر نیست
چون با یارم ز من اثر نیست
چندانکه دویدم اندرین کوی
از کوچه یار ره بدر نیست
ای زاهد خشک، بگذر از من
چون با تو مرا سر سفر نیست
در کوچه زاهدان رسیدم
از شیوه عاشقی خبر نیست
پروانه شدم بعشق آن شمع
این قصه حدیث مختصر نیست
هر دل که نظر نگه ندارد
در راه تو صاحب نظر نیست
قاسم بدری رسید، کان در
از شیوه دوست ره بدر نیست
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.