۲۰۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۲۱

ای دل و جان گرامی به تمنای تو شاد
هرگز این جان من از درد تو محروم مباد

عقل و دین بردی و دل بردی و جان می طلبی
شرط تجرید همینست،زهی حسن رشاد!

حالیا نقد بدیدار تو وجدی داریم
بعد ازین تا چه نهد کار زمان را بنیاد؟

ملک جاوید بدیدار تو داریم امروز
در گذشتیم ازین چار سوی کون و فساد

روز وشب در طلب جامه ونان مضطربست
خواجه را فکر معاشست، نه تدبیر معاد

ماتمش تا به ابد ثابت و جاوید شود
هر که از دولت درد تو نباشد دلشاد

قاسمی،کشف یقینست درین راه دلیل
نه حکایات عوارف، نه حدیث مرصاد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.