هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و عرفانی، بیانگر حالات شور و شیدایی عاشقان و مستان است که در جستجوی معشوق و وصال او هستند. شعر با توصیف زیبایی‌های معشوق و حالات عاشق آغاز می‌شود و سپس به مفاهیم عمیق‌تری مانند جد و اجتهاد در راه عشق می‌پردازد. در نهایت، اشاره‌ای به نام قاسمی و سیر او در راه «علم الاسما» دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و اشارات ادبی و عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۲۲۷

ما همه شیداییان بودیم و مستان وداد
«زاد فی الطنبور نغما» حسن او چون جلوه داد

گفت دلبر:عاشقا،برگو،چه خواهی من یزید؟
گفتم:ای جان و جهان، آخر چه گویم؟من یراد

باد بوی زلف مشکین تو می آرد بمن
شاد شد جانم زبوی باد،جانش شاد باد!

گر مرادی بایدت، در نامرادی زن قدم
یافتند از نامرادی عاشقان گنج مراد

گفتمش : اندر نهادم هیچ کس غیر تو نیست
گفت : نوشت باد،نوش،ای عاشق نیکونهاد!

از دو بیرون نیست ره،گر مرد این راهی بدان:
یا طریق جد بباید، یا سبیل اجتهاد

قاسمی نام ترا جان و جهان گفت، ای عزیز
سیر او چون بر سبیل «علم الاسما» فتاد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.