۱۹۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۳۱

ساقیم باده داد و بادم داد
باده این بار مستزادم داد

چون من از باده سرگردان گشتم
حرجی کرد و در مزادم داد

عاقبت هم خودم بخرد بخرید
نامرادی بدم،مرادم داد

آتشی در میان جانم زد
شور در عرصه فؤادم داد

چون سرم گرم شد ز باده شوق
سر تسلیم و انقیادم داد

نکتهایی که در ازل میرفت
تاابد یک بیک بیادم داد

قاسمی،حضرت خدای کریم
سر توحید را بآدم داد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.