هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که در آن شاعر از عشق الهی و تجربه‌های روحانی خود سخن می‌گوید. او از ساقی (نماد پیر یا مرشد) یاد می‌کند که با شراب ناب (نماد عشق و معرفت) درد عشق را به او چشانده است. شاعر به مقایسه زاهد و عاشق می‌پردازد و عشق را عامل شادی و سعادت می‌داند. در نهایت، او از موهبت عشق الهی و تأثیر آن بر روح و جان خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عرفانی و پیچیده است که درک آن برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، استفاده از استعاره‌هایی مانند شراب و مستی ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.

شمارهٔ ۲۳۳

ساقی مرا ز باده ناب مغانه داد
دردی درد داد ولی در میانه داد

زاهد صباح کژمژ و خرم همی رود
ساقی مگر که رطل گران شبانه داد؟

در کوی عشق یار،که آن جای جای نیست
مرغ دل مرا بکرم آشیانه داد

جان را خبر نبود ز نام و نشان عشق
این عشق دل فروز تو جان را نشانه داد

بس خوشدلند اهل زمین و زمان مدام
زان باده ای که عشق تو اندر زمانه داد

بی کار و کارخانه بد این دل میان دهر
سلطان عشق از کرم این کارخانه داد

قاسم ز درد دوست از آن مست و شاد شد
کین موهبت به زمره کروبیان نداد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.