۲۰۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۳۴

تو آن دری که در عمان نگنجد
تو آن گنجی که در ویران نگنجد

بیا،ساقی، مرا جامی کرم کن
از آن جامی که در امکان نگنجد

خدا این عاشقان را همتی داد
که در کیخسرو و خاقان نگنجد

چو روباهست عقل حیله کردار
میان بیشه شیران نگنجد

بحمدالله بدان یوسف رسیدم
که اندر مصر و در زندان نگنجد

مراسرویست سر سبز و خرامان
که اندر باغ و در بستان نگنجد

چو قاسم با وصال یار پیوست
در آنجا قصه دربان نگنجد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.