هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که به ظهور جمال دوست (معشوق الهی) در جهان و تأثیر آن بر هستی می‌پردازد. شاعر از عشق الهی، رحمت و حکمت خداوند سخن می‌گوید و ظهور این جمال را باعث روشنایی جهان و قیامتی آشکار توصیف می‌کند. در پایان، شاعر جان خود را فدای شاه عرب (احتمالاً اشاره به پیامبر اسلام) می‌کند و عشق به او را مایهٔ شرافت و عزت می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و مذهبی است که درک آن به سطحی از بلوغ فکری و آگاهی نیاز دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۲۵۰

چو عکس مشرق صبح ازل هویدا شد
جمال دوست ز ذرات کون پیدا شد

همیشه خم شراب ازل مصفا بود
ولی بجان و دل ما رسید،اصفا شد

در خزانه رحمت بقفل حکمت بود
زمان دولت ما رسید،دروا شد

بجز در آینه جان ما نکرد ظهور
جمال عشق، که هم اسم و هم مسما شد

جهان ز پرتو روی حبیب روشن گشت
بجان دوست،که آن روشنی هم از ما شد

حدیث دوست ببازار کاینات رسید
قیامتی که نهان بود، آشکارا شد

هزار جان مقدس فدای شاه عرب
که عیش قاسمی از عشق او مهنا شد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.