۲۰۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۸۵

یار ببازار کاینات برآمد
نعره هیهات از جهات برآمد

صبح وصالش دمید در همه جایی
هر طرفی بانگ الصلات برآمد

جمله ذرات گشت زنده جاوید
آب که از چشمه حیات بر آمد

زلف خوشش سایه کرد،طلعت خورشید
نعره ز کفار سومنات برآمد

نفس تنزل ببین،که عین ترقیست
ماه یقین از تنزلات برآمد

لمعه نور قدیم تافت ز کیوان
جمله مرادات محدثات برآمد

یک نظری کرد دوست جانب امکان
شان مفصل ز مجملات بر آمد

معنی این نکته چیست؟گر بشناسی
ذات بوصف تعینات بر آمد

شیوه شیرین او چو دید بیک بار
قاسمی از صبر و از ثبات بر آمد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.