هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که از عشق الهی و تجلی نور خداوند سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از استعاره‌هایی مانند ماه، نور، و آتش، به توصیف حالات روحانی و عرفانی خود می‌پردازد. در پایان، اشاره‌ای به قاسم مسکین و فضای معنوی صومعه و بتکده دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار خواهد بود. همچنین، برخی اشارات تاریخی و مذهبی ممکن است نیاز به پیش‌زمینه‌ی فکری داشته باشد.

شمارهٔ ۲۸۷

چون ماه من از مشرق انوار بر آمد
کام دلم از لمعه دیدار برآمد

آن ماه دل افروز چو بنمود جمالش
کام دل و جان جمله بیک بار برآمد

چون نور تجلی خداوند عیان شد
منصور «اناالحق » گو بردار برآمد

آن نور چو با دار و رسن رفت بیک بار
آتش ز ته که گل فخار برآمد

هر دم سفری دارد و نامی و نشانی
ازخانه سفر کرد و ببازار برآمد

در صومعه و بتکدها ذکر تو میرفت
«صدق » ز دل خرقه و زنار بر آمد

جان را بحرج داد دل قاسم مسکین
از هر طرفی بانگ خریدار برآمد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.