هوش مصنوعی:
این شعر از بازگشت یار (معشوق) و پایان دوران غم و انتظار سخن میگوید. شاعر با شادی از بازگشت یار خود استقبال میکند و احساسات خود مانند عشق، امید، و شرمساری را بیان میدارد. همچنین، اشارهای به سختیهای راه عشق و فراق دارد ولی در نهایت به روزهای وصل و شادی میرسد.
رده سنی:
15+
این شعر دارای مفاهیم عاطفی عمیق و استفاده از استعارههای ادبی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل آن نیاز به آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد.
شمارهٔ ۲۹۰
دمید صبح سعادت،که یار باز آمد
هزار شکر که آن غمگسار باز آمد
دلم،که برسر کوی تو راه یافت دمی
باختیار شد و بخت یار باز آمد
خرد،ز جور و جفای تو،از سر کویت
بخشم رفت ولی شرمسار باز آمد
روان ز بیم فراقت گریخت جانب وصل
چو پشه بود و چو شیر شکار باز آمد
پریر دیدم و گفتم:سلام، داد علیک
بخنده گفت که: آن سوکوار باز آمد
خرد بوادی عشقت سفر گزید،اما
عظیم تند شد و بردبار باز آمد
کسی که راه بوصل توبرد،درره عشق
چو صعوه رفت ولی چون هزار بازآمد
هزار شکر که ایام وصل خواهد بود
گذشت نوبت دی،چون بهار باز آمد
بجان توکه مده انتظار قاسم را
که این بلابسرم ز انتظار باز آمد
هزار شکر که آن غمگسار باز آمد
دلم،که برسر کوی تو راه یافت دمی
باختیار شد و بخت یار باز آمد
خرد،ز جور و جفای تو،از سر کویت
بخشم رفت ولی شرمسار باز آمد
روان ز بیم فراقت گریخت جانب وصل
چو پشه بود و چو شیر شکار باز آمد
پریر دیدم و گفتم:سلام، داد علیک
بخنده گفت که: آن سوکوار باز آمد
خرد بوادی عشقت سفر گزید،اما
عظیم تند شد و بردبار باز آمد
کسی که راه بوصل توبرد،درره عشق
چو صعوه رفت ولی چون هزار بازآمد
هزار شکر که ایام وصل خواهد بود
گذشت نوبت دی،چون بهار باز آمد
بجان توکه مده انتظار قاسم را
که این بلابسرم ز انتظار باز آمد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.