هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق و هجران سخن می‌گوید. شاعر از حال دل عاشقان مستمند و حیرت‌زده می‌پرسد و از دشواری‌های هجر و مشکل‌پسندی یار شکایت می‌کند. او یاد وصل را کیمیا و خاک پای یار را سودمند می‌داند. شاعر همچنین از رنجیدگی یار و تلخی هجران می‌نالد و از جور بر محبان و دوری از رفیقان گلایه می‌کند. در پایان، او سه پند را یادآوری می‌کند: از دست دادن جان، دین و دل در راه یار.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و استعاره‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

شمارهٔ ۲۹۳

در هوایت عاشقان مستمند
روز و شب مدهوش و مست حیرتند

تا کجا خواهند رسیدن حال دل؟
هجر مشکل، یار ما مشکل پسند

یاد وصلش مس جان را کیمیا
خاک پایش چشم جان را سودمند

هرکه رویت دید نیکو بخت شد
وآنکه سودای تو دارد سربلند

گفته ای:از عاشقان رنجیده ام
تلخ چون شد،یارب،آن دریای قند؟

دور بودن از رفیقان تا به کی؟
جور کردن بر محبان تابچند؟

در ره او جان و دین و دل بباز
یاد دار از قاسمی این هر سه پند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.