هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از زیبایی و جذابیت معشوق خود سخن میگوید. او از چشمهای دلربا، موهای سیاه، لبهای شیرین و سحرآمیز معشوق تعریف میکند و عشق و شیفتگی خود را بیان میدارد. همچنین، شاعر از رنجهای عشق و سوز دل خود میگوید و فداکاریاش را در راه معشوق نشان میدهد.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات بهکاررفته در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۲۹۴
چنانکه چشم تو در غمزه دلبری داند
سواد زلف سیاهت ستمگری داند
ز لطف نرگس مستت نشان تواند داد
دلی که سحر مبین در مبصری داند
بصد روان لبت،ای ماهروی،دشنامی
کجا فرو شد؟ اگر حرص مشتری داند
فدای چشم توصد جان و دل،که در شوخی
هزار شعبده از عین دلبری داند
ز سوز عشق چنانست دل، که سربازی
بپیش تیغ غمت کار سرسری داند
هزار دل برباید بطرفة العینی
چنانکه نرگس شوخ تو ساحری داند
حدیث وصف رخت همچو قاسمی گوید
بوجه احسن،اگر کس سخنوری داند
سواد زلف سیاهت ستمگری داند
ز لطف نرگس مستت نشان تواند داد
دلی که سحر مبین در مبصری داند
بصد روان لبت،ای ماهروی،دشنامی
کجا فرو شد؟ اگر حرص مشتری داند
فدای چشم توصد جان و دل،که در شوخی
هزار شعبده از عین دلبری داند
ز سوز عشق چنانست دل، که سربازی
بپیش تیغ غمت کار سرسری داند
هزار دل برباید بطرفة العینی
چنانکه نرگس شوخ تو ساحری داند
حدیث وصف رخت همچو قاسمی گوید
بوجه احسن،اگر کس سخنوری داند
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.