۱۶۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۰۰

چند در مسجد و در صومعه غارت کردند
سبب این بود که می خانه عمارت کردند

باده گران شد و ذرات جهان مست شدند
من ندانم که بساقی چه اشارت کردند؟

درد و صافی همه خوردن و بچرخ افتادند
صورت حال به «احببت » عبارت کردند

گوهر وصل تو جستند و کسی باز نیافت
گر چه عمری بجهان روبتجارت کردند

از می صافی رخشنده انارتها شد
کاسه ای چند درین بزم انارت کردند

هر گناهی که ز ماخسته دلان آمده بود
جاودان از کرم یار کفارت کردند

چه گنه کردم،ای دل،چه خطا افتادست؟
که از آن مستی و می رو بجهارت کردند

در خرابات مغان زنده دلان چالاک
هرکه هشیار ندیدند زیارت کردند

قاسمی عاشق بیچاره بسودای تو ماند
عاقلان میل بزرگی و صدارت کردند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.