۱۵۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۰۵

خرده بینان طریقت همه صرافانند
که بیک جو درم ناسره را نستانند

دور ماندند ز دیدار تو سودازدگان
همه حیران وعجب مانده که چون می مانند؟

دل و جانها ز تو مستند بدانسان که مپرس
جمله ذرات سراسیمه و سرگردانند

جمله ذرات جهان،کافر و مؤمن،شب و روز
همه از شوق تو مستند و ترا می خوانند

خلق از مرگ گریزان و سراسیمه شوند
عاشقانند که در روز اجل خندانند

همه عشاق تو،گر لیلی،اگر مجنونند
بنده حکم تو، گر خسرو،اگر خاقانند

عاشقانت همه یک مذهب و یک دین دارند
اگر از ملک هراتند و گر از کاشانند

جان پاکیزه بدست آر و بگو فاش و مترس
عشق و معشوقه و عاشق همه جان در جانند

قاسمی،نادره خلق جهان انسانست
عاشقان از همه سو نادره انسانند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.