۱۴۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۱۵

ساقیا،نور صبح روی نمود
باده در جام کن به نغمه عود

گر دهد درد سر توان کردن
محتسب را بجرعه ای خشنود

چون نمود آن نگار روی بمن
من چه گویم مرا چه روی نمود؟

دین ارباب عقل دانش و خیر
مذهب اهل عشق محو وجود

بنعیم جهان فرو ناید
سر رندان عاقبت محمود

زاهدان مست ورد و اورادند
عاشقان در شهود مست ودود

چون دویی از میانه بردارند
جز یکی نیست شاهد و مشهود

آه ازین واعظان خانه سیاه!
داد ازین صوفیان جامه کبود!

چشم او قصد جان قاسم کرد
یاد مستان که داد باز سرود؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.