هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از قاسم انوار، بیانگر درد و رنج دل عاشق و بی‌قراری او در فراق یار است. شاعر از غم و ناتوانی خود می‌گوید و از یاری که حاضر است اما دیده نمی‌شود، شکایت می‌کند. او مخاطب را به هوشیاری و دوری از غفلت دعوت می‌کند و تأکید دارد که تنها راه نجات از غم‌های دنیوی، روی آوردن به معشوق حقیقی و دوری از زهد خشک است. در پایان، شاعر به صبر در برابر درد عشق توصیه می‌کند و می‌گوید که باید دل و جان را به معشوق سپرد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به‌کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.

شمارهٔ ۳۶۵

جام جمست این دل بیچاره، گوش دار
تا در کشم بگوش تو این در شاهوار

یعنی مدار خسته دل عاشقان مست
من زار و تن نزار و دل ناتوان نزار

آن یار حاضرست، نمی بینیش چرا؟
ای جان غم رسیده خرابی و شرمسار

جان تو غافلست ز محبوب لم یزل
بر جان غافلانه خود ماتمی بدار

آهن دلی مکن، چو سپر، زانکه در جهان
کس را بجان ز تیغ اجل نیست زینهار

خواهی که جانت از غم ایام وارهد
زاهد ز در برون کن و شاهد ز در بر آر

قاسم، صبور باش درین درد سوزناک
از غیر در گذر، دل و جان را بدو سپار
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.