هوش مصنوعی: این متن بیانگر درد و رنج عاشقی است که درگیر عشقی خونریز و بی‌قرار است. او از جراحت سینه، آشفتگی عقل، بی‌قراری خاطر، گریه‌های دیده و مشتاقی جان سخن می‌گوید. عشق او را حیران و صبرش را منهزم کرده است. در ادامه، از درد و غم فراوان خود می‌نالد و از معشوقی می‌گوید که او را به خاک راه خود تبدیل کرده است. همچنین، به نقد زاهدان و واعظان می‌پردازد و از عشق به عنوان منبع حیات جاویدان یاد می‌کند. در پایان، شاعر (قاسمی) اشاره می‌کند که جویای گل هرگز به خار نمی‌اندیشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی مفاهیم مانند نقد زاهدان و توصیف دردهای عشق ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۳۷۲

سینه مجروحست و عقل آشفته، خاطر بی قرار
دیده گریانست و جان مشتاق و دل امیدوار

عشق خونریزست و من حیران و صبرم منهزم
تیر مژگان تیز و چشمش مست و زلفش تابدار

آه دردآلود دارم، چون ننالم؟ آه! آه!
جان غم فرسود دارم، چون نگریم زار زار؟

گفت: خاک راه من شو، پای بر چشمت نهم
خاک شد چشم رهی در شاهراه انتظار

واعظ از حد میبرد، یا رب، برافکن پرده اش
تا ببیند اهل عالم کفر پنهان آشکار

جان باقی عشق می بخشد، حیات از عشق جوی
جان جاویدان نکوتر تا حیات مستعار

شاهدان اندر میان زاهدان تدبیر چیست؟
قاسمی: جویای گل هرگز نیندیشد ز خار
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.