۱۹۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۹۲

از لب لعل توام کار بکامست امروز
فلکم بنده و خورشید غلامست امروز

هر که قانون شفای دل خود میطلبد
از اشارات منش کار بکامست امروز

خسرو مصر جهان شاهد یوسف روییست
که مهش بنده و خورشید بدامست امروز

مجلس عشق نهاده است و می اندر داده
سخن عقل درین بزم حرامست امروز

پیش ازین حالت دل مستی و هشیاری بود
از می ساقی جان مست مدامست امروز

یار چون شد متکلم، تو رها کن کلمات
خام ریشی و حکایات تو خامست امروز

قاسمی، فاش مکن قصه اسرار ازل
سر نگه دار، که غوغای عوامست امروز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.