هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق و مستی معنوی سخن می‌گوید. شاعر از یار خود به عنوان کسی یاد می‌کند که همه چیز، حتی فلک و خورشید، در خدمت او هستند. در این حالت عاشقانه، عقل و سخن منطقی جایگاهی ندارد و همه چیز در مستی عشق و اشارات معشوق خلاصه می‌شود. شاعر همچنین به اسرار عشق و پرهیز از افشای آن در میان عوام اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانه پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای عمیق نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۳۹۲

از لب لعل توام کار بکامست امروز
فلکم بنده و خورشید غلامست امروز

هر که قانون شفای دل خود میطلبد
از اشارات منش کار بکامست امروز

خسرو مصر جهان شاهد یوسف روییست
که مهش بنده و خورشید بدامست امروز

مجلس عشق نهاده است و می اندر داده
سخن عقل درین بزم حرامست امروز

پیش ازین حالت دل مستی و هشیاری بود
از می ساقی جان مست مدامست امروز

یار چون شد متکلم، تو رها کن کلمات
خام ریشی و حکایات تو خامست امروز

قاسمی، فاش مکن قصه اسرار ازل
سر نگه دار، که غوغای عوامست امروز
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.