هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی به موضوع عشق الهی و رابطهٔ عاشق و معشوق میپردازد. شاعر از عشق به عنوان نیرویی قدرتمند و سلطانی یاد میکند که بر جهان حکمفرماست. او از واعظان میخواهد که به جای سخنان بیحاصل، از عشق بگویند و بر بندگان خدا رحم کنند. همچنین، به اهمیت قابلیت و آمادگی برای دریافت فیض الهی اشاره میشود و ذکر هر کسی را به عنوان اسمی از اسمای الهی معرفی میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از اصطلاحات تخصصی عرفان اسلامی ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند عشق الهی و رابطهٔ عاشق و معشوق نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ بیشتری دارد.
شمارهٔ ۴۱۴
از شبستان ازل، تا بامداد آب و گل
با تو می بودست جانم، بی تو کی بودست دل؟
امر بس ناممکنست از عاشقی کردن حذر
عشق سلطانیست، حکمش برد و عالم مشتمل
واعظا، گر نکته ای از عشق میدانی بگوی
رحم کن بر ما و بگذر زین حکایات ممل
گر ترا عین عیان باشد ببینی آشکار
فیض حق را دم بدم، ساعت بساعت متصل
هر کسی را از خدا حظیست اندر قدر او
راه اهل دل جدا باشد ز راه مستدل
از سماع قول خارج جان و دلها تیره شد
جان و دلها آرزو دارد سماع معتدل
قابلی باید که تا از حق کند فیضی قبول
چون که ممکن نیست هر گز فاعلی بی منفعل
ذکر جان هر کسی اسمیست از اسمای حق
ذکر احمد «یامعز» و ذکر شیطان «یامذل »
قاسمی، چون آتش دل تیز شد، درکش زبان
کوه آهن را بسوزد چون که گردد مشتعل
با تو می بودست جانم، بی تو کی بودست دل؟
امر بس ناممکنست از عاشقی کردن حذر
عشق سلطانیست، حکمش برد و عالم مشتمل
واعظا، گر نکته ای از عشق میدانی بگوی
رحم کن بر ما و بگذر زین حکایات ممل
گر ترا عین عیان باشد ببینی آشکار
فیض حق را دم بدم، ساعت بساعت متصل
هر کسی را از خدا حظیست اندر قدر او
راه اهل دل جدا باشد ز راه مستدل
از سماع قول خارج جان و دلها تیره شد
جان و دلها آرزو دارد سماع معتدل
قابلی باید که تا از حق کند فیضی قبول
چون که ممکن نیست هر گز فاعلی بی منفعل
ذکر جان هر کسی اسمیست از اسمای حق
ذکر احمد «یامعز» و ذکر شیطان «یامذل »
قاسمی، چون آتش دل تیز شد، درکش زبان
کوه آهن را بسوزد چون که گردد مشتعل
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.