۱۳۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۳۱

سوی می خانه میکشی دستم
عاشق و مفلس و تهی دستم

شهره کردی مرا بهر دو جهان
بزمانی که با تو بنشستم

من چه گویم؟ که در دیار غمت
عاشقم، صادقم، ز خود رستم

هرچه دارم فدای راه شماست
ماه در سی و ماهی در شستم

نفروشم بملک هر دو جهان
یوسفی راکه من خریدستم

پیش دیدار یار مهرافروز
جان ببازم که نیک سرمستم

قاسمی گشت فانی اندر راه
فانی مطلقم، اگر هستم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.