هوش مصنوعی: شاعر در این متن از تجربه‌های عرفانی و معنوی خود سخن می‌گوید، از ملاقات با خداوند و دریافت موهبت‌های الهی مانند نور، جود و ودود. او از جدایی از دنیا و روی آوردن به یار و آزمایش‌های روحانی خود می‌گوید و در نهایت به شکرگزاری و اعتراف به عظمت خداوند می‌پردازد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و مذهبی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۴۳۵

دوش بر اوج لا مکان خیمه اصطفا زدم
نوبت ملک لم یزل بر در کبریا زدم

داد خدای ذوالمنن جان مرا مئی کزو
برمه و خور ز نور آن شعشعه صفا زدم

خلعت جود یافتم، بار ودود یافتم
پیرهن وجود را پیش رخش قبا زدم

دوست چو غمگسار شد، دل ز جهان کنار شد
روی بروی یار شد، بر دوجهان قفا زدم

شکر، که یافتم عیان، دل ز برای امتحان
نقد صفات جان و دل بر محک و لا زدم

چون که رسید از آن عطا جان و دلم بمنتها
از جذبات ارتقا لاف بمنتها زدم

گفت که: قاسمی ترا، کس نشناخت غیر ما
از غلبات شکر او نعره «قل کفی » زدم
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.